تنهائی های ما

عبور باید کرد و همنورد افقهای دور باید شد

تنهائی های ما

عبور باید کرد و همنورد افقهای دور باید شد

بیقرارم

هوالعزیز

 

خدایا بیقرارم  , ز تو جز تو نخواهم

 

           اگر عشقت گناه است , ببین غرق گناهم 

 

 

نسرین تو که همه امیدش توی این روزهای دلتنگی. مهربانی دستهاته که قلبمو در بر گرفتن

یا حق - یا دوست - یا تو

غم تو

هوالعزیز

 

 

غم را بر او گزیده می باید کرد

 

از چاه طمع بریده می باید کرد

 

خون دل من ریخته می خواهد یار

 

این کار مرا به دیده می باید کرد

 

نسرین تو که خیلی دلش برات تنگ شده و جز روی سجادش با اون مهر گلی جای دیگه ای آرامش نداره

یا حق - یا دوست - یا تو

کوچ

هوالعزیز

 

 

باز صفحه ای از دفتر زندگیم ورق خورد 

صفحه ای به وسعت از دست دادن عزیزی دیگر 

پدرم رفت ، تا بار دیگر با همه ذرات تنم باور کنم 

جز ذات بیکران تو 

همه پایان پذیریم و فانی

 

نسرین تو که  تنها پناهش دستهای مهربان توست

یا حق - یا تو

هوالعزیز

 

همیشه برام عزیز ترینی

 

 

از این که عاشق توام حس غرور می کنم

 

 

 

نسرین تو که این روزا خیلی دلش تنگه

 

یا حق - یا دوست - یا تو