هوالخالق
تولدت مبارک کوچولوی نو قدم
یه روزی یه جایی شنیدم که وقتی کودکی به دنیا میاد معنیش اینه که هنوز خداوند از انسان ناامید نشده. کوچولویه عزیزم که هنوز اون چهره ناب و معصومت رو ندیدم . سپاس برای قدمهای کوچک و بینظیرت که معنای تولدشون محبت خداونده.
توی این روزهایی که اینقدر دچار رخوت شدم و از خالقم دور شدم، تولدت برام یه آیته. آیتی برای بخوشدگیم، آیتی برای نگاه و لبخند مهربان خداوند.
خوش آمدی و جای قدمهات که از سرزمین نور میاد پر از شکوفه و شقایق.
دوستت دارم کوچولوی مهربون
شقایقی
هوالعزیز
روحم را از این جسم زمینی بیرون بکش
دلم تنها آغوش گرم تو را می خواهد
جدا از جسم حقیر زمینی ام
شقایقی
هوالعزیز
من خیلی خسته ام
شدم مثله یه روح . بی بهانه برای بودن.
مرداب زندگی رهام نمیکنه. هرچی بیشتر سعی می کنم خودمو نجات بدم بیشتر فرو میرم. من این دنیا رو با تمام لذات و دلبستگی هاش نمی خوام.
دیگه خسته شدم از دست تنم. کاش به آتشش بکشم. جسمم خیلی زمینی شده.
دیگه حتی رمق نوشتن هم ندارم. یه تنهایی عمیق میخوام و بس.
کاش لحظه بعد ، لحظه آخرین باشه
شقایقی