تنهائی های ما

عبور باید کرد و همنورد افقهای دور باید شد

تنهائی های ما

عبور باید کرد و همنورد افقهای دور باید شد

من؟؟

هوالعزیز 

 

 

 

 

همه میگن این منم 

 

 ؟؟؟؟؟

 

 

شقایقی

شایسته ماندن

هوالعزیز 

 

 

دوباره سلام

خوشا بحال من که چون تویی دارم

صاحب خانه ای که هرگاه بر درگاهش می ایستم

در برویم می گشاید با چهره ای گشاده و بی هیچ سئوالی

با تمام علمش به تیرگی روح و درونم ، ستارالعیوبم می شود

مرا درآغوش می گیرد و لحظه به لحظه تیرگی هایم را با دست هایش می زداید

بعض که می گشایم، تکیه گاه اشک هایم می شود و روح خسته ام را تیمار میکند

در را دوباره نشانم می دهد و راه را

" برو و دوباره تلاش کن، روزی هزار بار عاشق شو

من اینجا  به انتظارت نشسته ام تا زخم هایت را روزی هزار بار مرحم گذارم.

برو و عاشق برگرد، شایسته ماندن "

 

  

 

شقایقی