تنهائی های ما

عبور باید کرد و همنورد افقهای دور باید شد

تنهائی های ما

عبور باید کرد و همنورد افقهای دور باید شد

تو کیستی؟

هوالعزیز 

 

 

 

تو کیستی که من اینگونه بی تو بیتابم 

 

شب از هجوم خیالت نمی برد خوابم 

 

 

 

تو کیستی؟؟ 

 

 

 

شقایقی

دلم برای تو تنگ شده

هوالعزیز

دلم برای خودم تنگ شده

برای همه دلتنگیهایم با تو

برای شانه هایت

برای دستهایت که قلبم را در بر گرفته بود.

یادت هست؟؟

آن همه دلبری های من و تو

آن همه از من گفتن و از تو شنیدن

ساعت ها و ساعت ها

دلم برایت تنگ شده

تنها هم صحبت لحظه های تنهائیم

تنها دانسته تمام حرف های نگفته ام

دلم برایت تنگ شده

دلم برای خودم تنگ شده 

... 

 

 

 

شقایقی