تنهائی های ما

عبور باید کرد و همنورد افقهای دور باید شد

تنهائی های ما

عبور باید کرد و همنورد افقهای دور باید شد

تو...

هوالمحبوب 

 

 

 

دو سال پیش در سایت کلوب خودمو اینجوری معرفی کردم:  

عاشق دلربایی های گاه به گاه آسمان و زمینم.باران که می بارد چشم می بندم و با بوی باران راه خانه را جستجو می کنم. هر سال در بهار زاده و تابستان به اوج و در پائیز عاشق و در زمستان به سکوت می نشینم به انتظار... با هر قاصدک همسفری آرزو می کنم لایق باران، آفتاب ، شقایق مقصدم عشق و مبدام عشق بی نگاه آسمانی یارم هیچ ترین زمینم...
 

 

امروز بعد از گذشت دوسال میگم: 

 

من هنوز متولد نشدم... در عشق تو هنوز نطفه ای از بودنم بسته نشده... 

 

 

صدایم کن... 

                    هر آنچه هست . نیست می شود 

 

نگاهم کم... 

                    هر آنچه عقل . هیچ می شود.. 

 

 

 

 

شقایقی