به نام عشق
.
.
.
چه بازی عجیبی دارن این کلمات , این واژه ها ... در فراسوی ظاهر و معناهای همیشگی, دنیایی گسترده و عمیق در پس وجودی خودشون نهان کردن...
... دلتنگی ...
واژه ای که روزهاست به جنگ بودنش رفتم و حالا با درک طعمی تازه از اون, با اشتیاقی فراوان اونو به دلم می پذیرم
.
.
این دلتنگی داره منو از درون میشکافه ... احساس می کنم دارم آدم دیگه ای میشم ... کسی به "تـو" شبیه تر
دارم از درون پوست میندازم...
.
.
این دلتنگی یکی از ارزشمندترین دارایی های منه...
.
.
شقایقی
سلام...
روز به خیر...
تبریک میگم واسه وب زیباتون...
بعد 6و7 سال دوری از وب نویسی دوباره شروع کردم ...
خوش حال میشم اگه با هم تبادل لینک داشته باشیم...
اگه دوست داشتید منو با نام <<جوهر تنهایی>> لینک کنید و بهم بگید که با چه نامی لینکتون کنم ...
منتظر جوابتون هستم...
روز خوش
[گل]
نمی نویسم ..... چون می دانم هیچ گاه نوشته هایم را نمی خوانی! حرف نمی زنم .... چون می دانم هیچ گاه حرف هایم را نمی فهمی! نگاهت نمی کنم ...... چون تو اصلاً نگاهم را نمی بینی! صدایت نمی زنم ..... زیرا اشک های من برای تو بی فایده است! فقط می خندم ...... چون تو در هر صورت می گویی من دیوانه ام
خالی ام از حرف
پرم از دلتنگی
:")
تمام حرف هایم برای نگفتن
تمام حرف هایت برای نگفتن
میان ما هرآنچه گفتگو می شود سرشار از ناگفته هاست...