به نام عشق
.
.
.
خیال تو ، آرام و استوار ، کوچه های دلم را یک به یک تصاحب می کند
برهر لحظه بودنم که گام می گذارم ، تو پیش از من ، حجم حضورت را بر اوج آن بودن برافراشته ای
من ، لحظه های پیش رویم را تنها با لمس عطر حضور تو پیدا خواهم کرد ...
.
.
.
شقایقی
به نام عشق
.
.
.
چه حال خوشی است ، آن لحظه که جانم را به آشوب لحظه ای به آتش می کشی
.......................... ای عشق
.
.
.
شقایقی
به نام عشق
.
.
.
در باز می شود ... سنگینی حجمت ، خانه ام را سیراب می کند ... عطر حضورت هوای ذهن مرا بی قرار نادیده ترین لحظه وصلت می کند ... آغوش می گشایم بروی تمام ذرات هستی ... پرواز می کنم به سوی نایاب ترین نگاه دیدار
.
با من وعده دیداری بده ، در پنهان ترین لحظه هستی ، در غریب ترین قرار بودن ، در نایاب ترین آغوش عشق
.
.
دوستت دارم محبوب بی نام من ...
.
.
.
شقایقی