تنهائی های ما

عبور باید کرد و همنورد افقهای دور باید شد

تنهائی های ما

عبور باید کرد و همنورد افقهای دور باید شد

کجایی...

به نام عشق

.

براستی کجایی ؟؟ که تمام مرا اینچنین سیراب کرده ای و باز من تا به حدی بی پایان تشنه توام

خانه را تا نا کجا جستجو می کنم و تو نیستی

این روزها اشتیاقی بیکران مرا در هم پیچیده است و هوای با تو بودن تمام هست مرا درهم می نوردد

گاه خسته ام و گاه بیخود از خویشم ... دلم وصل میخواد تا آغوش خسته ام لختی آرام گیرد

بدان حد طالب توام که از خود خبرم نیست که نیست

بدان اندازه هستی که دیگر از من اثری نیست که نیست

.


عاشق توام ... این تمام تعریف من است از من


.شقایقی



نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد