به نام عشق
.
.
وقتی به گلدان مادرم نگاه میکنم ، که بعد از صبری طولانی ، از هسته ای تنها به شکوفه هایی رسیده ... حیران حضور و لبخند و بودنت میشوم ... عاشق سرانگشتانت میشوم که به لمس لحظه ای ، اینچنین از گلدانی سرد ، درختی عاشق و ایستاده خلق میکنند ...
.
من ... بذری کوچکم نهفته در دل خاک ... صبر میکنم به لحظه رستنم ... به لحظه چشیدن طعم لمس سرانگشتانت ... به لحظه دیدار ... صبر میکنم ...
.
.
نسرین