وقتی آسمان تا بینهایت ابریت
وجودت را با صدای بلند فریاد می کند.
وقتی آسمان از شوق دیدارت بر زمین سخاوت می کند و می بارد
من . کوچکترین خلقت تو
شکاف خوردن زمین را احساس می کنم . جوانه زدن هر جوانه را
با هر شقایق . از نو و دوباره متولد می شوم و زندگی می یابم
خدایا . مرا سزاوار نگاهت کن
یا حق
نگه دارید
می خواهم پیاده شوم
من دیگر این بازی نابرابر، "زندگی " را
ادامه نمی دهم ...