می ترسم
از اینکه تا نهایت تنهایی فرا روم
تو نباشی تا در کنار دستان مهربانت
تمام احساسهای ناب هستی را
تجربه کنم
تو نباشی
تا عطر لحظه های پاک را زمزمه کنم
تا اوج زمین فرو روم و نگاهی نباشد
تا به شوق نگاهش ، پرواز را از سر گیرم
می ترسم
زمین مرا در خود فرو برد و سرتاسر وجودم
پر شود از لحظه های زمینی ، نگاه های بی معنی
مهربانم . عزیزم . یگانه من
در من حلول کن
نسرین تو
یا حق
با سلام
امیدوارم بیاید تا شما(تا به شوق نگاهش ، پرواز را از سر گیرم
)و(تا عطر لحظه های پاک را زمزمه کنم) وهیچ وقت تنها نشی...
اگه این کامنتو خوندی یعنی دوسم داری
اگه پاک کنی عاشقمی
اگه بیای کامنت بزاری ولینکم کنی دیوونمی
اگه کامنت نزاری یعنی منو میخوای
اگه بیخیالش بشی یعنی منو میپرستی
حالا چه خاکی میخوای تو سرت بریزی؟؟؟؟؟
اااااااشتباهی واسه خودم .....
سلام ، به به ، می بینم که کولاک کردی . آفرین فقط جای خورزوخان خیلی خالیه .
سلام زیبا بید شعرت........
سلام . واقعا دستت درد نکنه ، خیلی قشنگ می نویسی .آفرین
اما بدون: هیچوقت تنها نیستی ، همیشه یکی اون بالا هست که دوست داره و می تونی دوسش داشته باشی بدون اینکه کسی ازت بگیرش
سلام
متن قشنگی بود واقعا لذت بردم... به وب لاگ من هم سر بزن...
یه جوری مربوط میشه به وب لاگ تو....