در عشق تو هر حیله که کردم هیچ است
هر خون جگر که بی تو خوردم هیچ است
از درد تـــو هیـــچ روی درمانــــــم نیست
درمان که کنـــد مرا که دردم هیــچ است
ادامه...
سلام... رو سر بنه به بالین تنها مرا رها کن ترک من خراب شبگرد مبتلا کن ماییم و موج سودا شب تا به روز تنها خواهی بیا ببخشا خواهی برو جفا کن بر شاه خوب رویان واجب وفا نباشد ای زرد روی عاشق تو صبر کن وفا کن
سلام بد جوری این شعر مولانا منو یاد نوار زندگیم یعنی کاست : ( یادگار دوست ) انداخت ... من درد تو را ز دست آسان ندهم دل بر نکنم ز دوست تا جان ندهم از دوست به یادگار دردی دارم کان درد به صد هزار درمان ندهم
ندارم هیچ راهی و سرایی ندارد عاشقی بر من هوایی نه نوری نه چراغی در دل شب که با نورش دهد نور همچو ماهی نه باغی مالکش در این دیارم شوم با حاصلش اهل بهایی نه اشکی از فراقت همچو شبنم بریزد روی گلهای جدایی نه قلبی تا شود حیران و افسوس ز نام عاشقی گم کرده راهی نه چشمی تا ببیند از بصیرت نگردد کور و خسته از نگاهی نه جنگی کز وجودش خصم دولت بیازارد دل خسته ز راهی نه باری تا برم مقصد به تعجیل به آهو جستجوی قطره آبی نه پاهی پیش روم بهر ملاقات ز سویش پیش روم چو ساربانی نه دستی تا دهد دست تعهد فشارد دست یاران با خدایی نه راهی تا روم سویش شتابان ز غفلت کج نرم گم کرده راهی نه عشقی با دلم گردد دلارام که با وصلش کنم نک زندگانی نه نیشی تا زند بر پیکر من ز راهی زخم شوم با تکه خاری نه ساقی تا دهد یک قطره آبی طبیبی او کند گردم شفایی نه تختی تا نشینم همچو شاهی نه قصه تا روم یکدم به خوابی ***
سلام ولادت باسعادت حضرت فاطمه زهرا رو به شما بزرگوار تبریک عرض میکنم. .. از فاطمه اکتفا به نامش نکنید...نشناخته توصیف مقامش نکیند...هرکس که در او محبت زهرا نیست...علامه اگر هست سلامش نکنید مرا هم دریاب که بی لطف نظرت تنهاترینم ... دلت آسمونی و روزگارت سبز باشه انشالله. یا حق.
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
تا که بودیم نبودیم کسی
کشت مارا غم بی هم نفسی
تا که رفتیم همه یار شدند
خفته ایم و همه بیدار شدند
قدر آیینه بدانیم چون هست
نه در آن وقت که اقبال شکست
سلام...
رو سر بنه به بالین تنها مرا رها کن
ترک من خراب شبگرد مبتلا کن
ماییم و موج سودا شب تا به روز تنها
خواهی بیا ببخشا خواهی برو جفا کن
بر شاه خوب رویان واجب وفا نباشد
ای زرد روی عاشق تو صبر کن وفا کن
از غم هجر مکن ناله و فریاد که دوش
زده ام فالی و فریاد رسی می آید
هرگزم نقش تو از لوح دل و جان نرود
هرگز از یاد من آن سرو خرامان نرود
از دماغ من سرگشته خیال دهنت
به جفای فلک و غصه دوران نرود
در ازل بست دلم با سر زلفت پیوند
تا ابد سر نکشد و از سر پیمان نرود
هر چه جز بار غمت بر دل مسکین من است
برود از دل من و از دل من آن نرود
آن چنان مهر توام در دل و جان جای گرفت
که اگر سر برود از دل و از جان نرود
گر رود از پی خوبان دل من معذور است
درد دارد چه کند کز پی درمان نرود
هر که خواهد که چو حافظ نشود سرگردان
دل به خوبان ندهد و از پی ایشان نرود
وبلاگ قشنگیه امیدوارم پربارتر بشه.
سلام . وبلاگ خیلی زیبایی داری . مطالب بسیار زیبا یی بود.مرسی.
سلام
بد جوری این شعر مولانا منو یاد نوار زندگیم یعنی کاست : ( یادگار دوست ) انداخت ...
من درد تو را ز دست آسان ندهم
دل بر نکنم ز دوست تا جان ندهم
از دوست به یادگار دردی دارم
کان درد به صد هزار درمان ندهم
باسلام
در عشق تو هر حیله که کردم هیچ است
هر خون جگر که بی تو خوردم هیچ است
از درد تو هیــچ روی درمانــــم نیست
درمان که کند مرا که دردم هیچ است
دل تنها
ندارم هیچ راهی و سرایی
ندارد عاشقی بر من هوایی
نه نوری نه چراغی در دل شب
که با نورش دهد نور همچو ماهی
نه باغی مالکش در این دیارم
شوم با حاصلش اهل بهایی
نه اشکی از فراقت همچو شبنم
بریزد روی گلهای جدایی
نه قلبی تا شود حیران و افسوس
ز نام عاشقی گم کرده راهی
نه چشمی تا ببیند از بصیرت
نگردد کور و خسته از نگاهی
نه جنگی کز وجودش خصم دولت
بیازارد دل خسته ز راهی
نه باری تا برم مقصد به تعجیل
به آهو جستجوی قطره آبی
نه پاهی پیش روم بهر ملاقات
ز سویش پیش روم چو ساربانی
نه دستی تا دهد دست تعهد
فشارد دست یاران با خدایی
نه راهی تا روم سویش شتابان
ز غفلت کج نرم گم کرده راهی
نه عشقی با دلم گردد دلارام
که با وصلش کنم نک زندگانی
نه نیشی تا زند بر پیکر من
ز راهی زخم شوم با تکه خاری
نه ساقی تا دهد یک قطره آبی
طبیبی او کند گردم شفایی
نه تختی تا نشینم همچو شاهی
نه قصه تا روم یکدم به خوابی
***
(نوپا)
سلام
ولادت باسعادت حضرت فاطمه زهرا رو به شما بزرگوار تبریک عرض میکنم. ..
از فاطمه اکتفا به نامش نکنید...نشناخته توصیف مقامش نکیند...هرکس که در او محبت زهرا نیست...علامه اگر هست سلامش نکنید
مرا هم دریاب که بی لطف نظرت تنهاترینم ...
دلت آسمونی و روزگارت سبز باشه انشالله.
یا حق.