هوالعزیز
هر که دریا در دلش گم می شود
با نسیــمی پـــــر تلاطم می شود
بر سکوت دشتـهای خشک درد
چشم او ابـــــر تـــــکلم می شود
پای روحش در زلیخا بند نیست
یوسف ننگیــــن مردم می شــود
در هجــــــوم خشـکسالی شـعور
قصه تقسیــــــم گنـــدم می شود
می رود بیـرون ز شهر زندگی
گردن آویــــز تــــوهم می شود
برحضورسخره های سخت مرگ
هستیـــــــش موج تبسم می شود
درخم پس کوچه ای جان می دهد
هرکه دریــا در دلش گم می شود
آقای نبی تتری
نسرین جان سلام
واقعاْ زیبا بود
به من سر بزن
پاینده باشی یا علی
به نام تنــهاتـرین تنــها
00000000000000000
سلام همراه مهربون
خوبی ؟؟ کجایی شما ؟! کم پیدا شدین !!
پست زیبایی بود ...
با اینکه دیگه قابلمون نمیدونید و اونورا نمیای ولی ...
به آفتاب سلامی دوباره خواهم داد
به روزم و چشم انتظار نگاه سبزتون ...
00000000000000000000000000000
__________امضاء : تنــهاتـرین تنــهایـان