تنهائی های ما

عبور باید کرد و همنورد افقهای دور باید شد

تنهائی های ما

عبور باید کرد و همنورد افقهای دور باید شد

و من آرام می گیرم

هوالعزیز

 

وقتی نفس می کشم

این تویی که در رگهایم جریان می یابی

 

وقتی به صبح سلام می کنم

این تویی که بر صورتم دست می کشی

 

وقتی آسمان را عاشقانه

در نگاهت جستجو می کنم

این تویی که در درونم میهان می شوی

و من آرام می گیرم

  

 

 

 

 

 

شقایقی

نظرات 2 + ارسال نظر
محمد سه‌شنبه 4 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 06:26 ب.ظ http://www.payambaredivaneh.blogfa.com/

...
مرا تو بی سببی نیستی
براستی صلته کدام قصیده هستی ای غزل؟
ستاره باران جواب کدام سلامی به آفتاب از دریچه تاریک
کلام از نگاه تو شکل می بندد
خوشا نظربازیا که تو آغاز می کنی
عالی بود و بسیار بجا نسرین جان
آرامش بزرگترین موهبت خدای مهربون که به چشم نمیاد
در پناه خدای مهربون
بهترینها رو برات آرزو می کنم عزیز

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 6 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 12:42 ق.ظ http://utv.blogsky.com

ایکاش میتونستم مومن باشم
به یاد روزهای با خدا بودن افتادم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد