تنهائی های ما

عبور باید کرد و همنورد افقهای دور باید شد

تنهائی های ما

عبور باید کرد و همنورد افقهای دور باید شد

لیلی

هوالعزیز

 

خدا گفت : لیلی یک ماجراست ماجرایی اکنده از من ،ماجرایی که باید بسازیدش

شیطان گفت : یک اتفاق است بنشین تا بیفتد

انها که حرف شیطان را باور کردند نشستند و لیلی هیچگاه اتفاق نیفتاد

مجنون اما بلند شد ورفت تا لیلی را بسازد

خدا گفت : لیلی درد است درد زادنی نو، تولدی به دست خویشتن

شیطان گفت : اسودگی است، خیالی خوش

خدا گفت : لیلی رفتن است،عبور است و رد شدن

شیطان گفت : ماندن است و فرو رفتن در خود

خدا گفت : لیلی جستجو است،نرسیدن است، نداشتن و بخشیدن

شیطان گفت : خواستن است، گرفتن و تملک

خدا گفت : لیلی سخت است دور از دست ..دیر است

شیطان گفت : ساده است، همین جایی و دم دست... و دنیا پر شد از لیلی های زود لیلی های ساده هر جایی... لیلی های نزدیک لحظه ای

خدا گفت : لیلی زندگی است.. .زیستنی از نوعی دیگر

و لیلی جاودانی شد... شیطان هم دیگر نبود..

مجنون زیستن از نوع دیگر را برگزید

و میدانست که لیلی تا ابد طول می کشد.........

نظرات 4 + ارسال نظر
علی دوشنبه 8 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 02:42 ب.ظ http://www.alisalar.blogsky.com

با درود و سلام؛
بسیار خرسندم از اینکه به سرای شما راه یافته ام و بسی استفاده بردم .
فرصت کردید به بنده هم سر بزنید.
در مورد تبادل لینک یا لوگو نظرتون را بهم بگین
ومنو از نظرات ارزنده خود بهره مند سازید
با احترام

محمد دوشنبه 8 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 02:43 ب.ظ http://www.splendid.blogsky.com

آرش دوشنبه 8 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 02:53 ب.ظ http://www.setarehbaran.blogsky.com

سلام اولین بار هستش که به وب لاگت اومدم جالب و قشنگ می نویسی.
امیدوارم موفق باشی.

محمد سه‌شنبه 16 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 01:33 ق.ظ http://payambaredivaneh.blogfa.com/

بسیار زیبا بود نسرین جان
حقیقت زندگی اینه
یاد قطار اسپانیائی ( کریس دی برگ افتادم )
منازعه خدا و شیطان

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد