تنهائی های ما

عبور باید کرد و همنورد افقهای دور باید شد

تنهائی های ما

عبور باید کرد و همنورد افقهای دور باید شد

درون تو

هوالعزیز

 

می دانم اگر خط به خط هستی را بخوانم ، نت به نت آفرینش را گوش فرا دهم ، سنگ به سنگ کائنات را مرور کنم ، باز چون لحظه آغاز به تو می رسم .

برای یافتنت کجا را جستجو کنم که تو همینجایی . ایستاده در وجودم ، همراه من در تمام لحظه های بودن.

چه شگفت انگیز است و زیبا دانستن اینکه تو به تمام ذرات تنم ، به تمام احساسهای کوچک و بزرگی که درون مرا عبور می کنند ، واقفی.

اگر لحظه ای غم ، اندکی شادی ، عبور حس کوچک اما زیبای عاشقی ، گویی تمامی آنها از درون تو عبور می کنند چون من درون توام . مرا در برگرفته ای ، چون مادری کودکش را . نه بزرگتر ،  بیکران تر . تنها چون خالقی بنده اش را

حال من برای دیدنت ، برای بوئیدنت ، برای لمس کردنت کجا را جستجو کنم که تو تمام منی ، تمام بودنم ، تمام زیستنم

اگر لحظه ای بد می شوم ، اگر گوشه ای از وجودم را غبار فرا می گیرد ، اگر زمین مرا اندی زمینی می کند ، اگر صیقل وجودم را زنگ فرا می گیرد ، مهربانم ، مرا ببخش که درونت را از تو دور می کن ، مرا ببخش برای بدیهای درونم ، لغزشهای دلم ، دستم ، وجودم.

مرا ببخش که همیشه با همه غبار تنم ، باز نیازمند توام.

مرا ببخش که جز تو کسی را ندارم ، هیچ کس را ، حتی خودم را

 

 

شقایق تو

نظرات 3 + ارسال نظر
[ بدون نام ] سه‌شنبه 30 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 01:39 ب.ظ http://www.wall.blogsky.com

سلام
نوشته بسیار زیبایی بود....امیدوارم بیشتر از هر روز حسش کنی...

محمد یکشنبه 4 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 01:42 ب.ظ http://www.payambaredivaneh.blogfa.com/

سلام نسرین جان
ای بابا ما رو سیاه نکن
این حرفا چیه ؟
مناجاتت و فونتی که براش انتخاب کردی جداْ زیباست
پاینده باشی

محمد یکشنبه 18 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 01:41 ب.ظ http://www.payambaredivaneh.blogfa.com/

سلام اوسا
میبینم که بیرون کلی شاخ شونه می کشی !!!
یه توک پا بیا محله ما
آپ کردم قلندر

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد