تنهائی های ما

عبور باید کرد و همنورد افقهای دور باید شد

تنهائی های ما

عبور باید کرد و همنورد افقهای دور باید شد

روح تــــــازه

هوالعزیز

 خسته ام خسته

مثل یک صبح ابری گرفته

مثل چشمهایت ، خیس خیسم

مثل پلکهایت ، بسته بسته

مثل یک عشق کهنه گرفتار

مثل یک یاد رفته زیاد

 کاش چون یک روز آبی

مثل آن روزهای آفتابی

دوباره بسویم می رسیدی

دوباره مرا، مثل یک روح تازه

به جان می کشیدی

 

 

شقایقی

 

نظرات 2 + ارسال نظر
مرد باران شنبه 5 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 08:12 ق.ظ http://rainct.blogsky.com

سلام شقایق عزیز:
شعر زیبایی بود!
موفق باشی...

مرد باران
mohammadblogs@yahoo.com
http://rainct.blogsky.com

بانوی ماه شنبه 5 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 08:49 ق.ظ http://banooyemah.blogsky.com

سلام عالی بود موفق باشی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد