تنهائی های ما

عبور باید کرد و همنورد افقهای دور باید شد

تنهائی های ما

عبور باید کرد و همنورد افقهای دور باید شد

چله- ختم کلام

هوالعزیز 

 

 

من خدا را دارم 

کوله بارم بر دوش 

سفری می باید 

سفری بی همراه 

گم شدن تا ته تنهایی محض 

سازکم با من گفت: 

هر کجا لرزیدی. از سفر ترسیدی. تو بگو از ته دل 

من خدا را دارم. من و سازم چندی است که فقط با اوئیم. 

 

  

من دارم میرم سفر. از عید غدیر به مدت ۴۰ روز. به جسم جایی نمیرم . چله نشین دلم میشم تا دلم رو پیدا کنم. میرم که با خودم در زمستان . بهار رو پیدا کنم

امیدوارم با دست و دلی پر برگردم. میرم که با خودم خدا رو بیارم. امیدوارم لایق دوباره داشتنش بشم. 

برام دعا کنید 

یا حق

 

 

شقایق تو

نظرات 1 + ارسال نظر
ارشیا پنج‌شنبه 19 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 11:03 ب.ظ http://everythingforeveryone.blogsky.com/

واقعا وبلاگ دوست داشتنی ای دارید...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد