تنهائی های ما

عبور باید کرد و همنورد افقهای دور باید شد

تنهائی های ما

عبور باید کرد و همنورد افقهای دور باید شد

ماهی

هوالعزیز 

 

 

 

تو مثل خنده برگی قبل باریدن بارون 

 تو مثل تگرگ سردی توی سرمای زمستون 

 

تو همون آفتاب تیزه بعد باریدن برفی 

حس یک تولد دوباره واسه برگا تو بهاری 

 

تو مثل ماهی می مونی 

یا که دوری یا که لیزی 

 تورو داشتن خیلی سخته 

یا باید پرنده باشم یا که از آبیا ردشم 

 

 

شقایقی

نظرات 6 + ارسال نظر
چکامه یکشنبه 29 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 08:13 ق.ظ

دلم برات تنگ شده

چکامه سه‌شنبه 1 دی‌ماه سال 1388 ساعت 01:05 ب.ظ

و البته معرفت در گرانی است به هر کس ندهندش

محمد جمعه 4 دی‌ماه سال 1388 ساعت 03:46 ب.ظ http://payambaredivaneh.blogfa.com

آره
داشتن اصولاْ سخته

خوبه که ادم به دید همراهی برسه و حس مالکیت رو از خودش دور کنه تا نخواد داشته و باشه و از نتونستنش آزرده نشه
اما ...

.
..
.
..
.
اما این محالی تقریباْ

ارادتمند

پرنیان شنبه 19 دی‌ماه سال 1388 ساعت 04:42 ب.ظ

خدایا در لحظه لحظه دعا به فرشتگانت بسپار که دوستان ما را از یاد نبرند.

پرنیان شنبه 19 دی‌ماه سال 1388 ساعت 04:49 ب.ظ

ذندگی دفتری از خاطره هاست.. .یک نفر در دل شب ..یک نفر دل خاک...یک نفر همدم خوشبختی ها ...یک نفر هم سفر سختی ها ...چشم تا باز کنی .عمرمان میگذرد ...ما همه همسفریم.

پرنیان شنبه 19 دی‌ماه سال 1388 ساعت 04:52 ب.ظ

ای زندگی تن و توانم همه تو
جانی و دلی
ای دلو جانم همه تو.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد