هوالعزیز
خنک آن قماربازی که بباخت آنچه بودش
بنماند هیچش الا هوس قمار دیگر
شقایقی
قمار عشق کردم، باختم نقد جوانی راچه آسان می ربایند این حریفان زندگانی رامحبت پیشه کردم، سوختم در آتش حرمانکه خاکستر مرا سود است این بازارگانی رادریغا شد تبه امروز هم در حسرت دیروزنگر آغاز و انجامِ دو روز عمر فانی راندید اندر گلستان مهربانی و وفا هرگزکجا آموخت یارب بلبل این شبرین زبانی راعجب آید مرا از شمع، کاین معشوق هم عاشقچرا در شعله، هم خود سوخت، هم آن یار جانی راشرار عشق خود گر ز آسمان بر دل نمی باریدچسان می سفت حافظ اینهمه در معانی رادگر دلخسته ام از عشقهای خاکی و آبیخداوندا به من بخشا، تو عشقی آسمانی را
شقایق خونم کم شده لطفا
اولین چیزی که تو دنیای مجازی و وبلاگم نوشتماین شعر بود۴۲ ماه پیش ...خیلی زود میگذره دوست جان . نه ؟می خواهم آب شومدر گستره افق ...و اما اینتو هم خوب نقطه ضعف ما رو گیر آوردی دوست جان...ارادتمند
قمار عشق کردم، باختم نقد جوانی را
چه آسان می ربایند این حریفان زندگانی را
محبت پیشه کردم، سوختم در آتش حرمان
که خاکستر مرا سود است این بازارگانی را
دریغا شد تبه امروز هم در حسرت دیروز
نگر آغاز و انجامِ دو روز عمر فانی را
ندید اندر گلستان مهربانی و وفا هرگز
کجا آموخت یارب بلبل این شبرین زبانی را
عجب آید مرا از شمع، کاین معشوق هم عاشق
چرا در شعله، هم خود سوخت، هم آن یار جانی را
شرار عشق خود گر ز آسمان بر دل نمی بارید
چسان می سفت حافظ اینهمه در معانی را
دگر دلخسته ام از عشقهای خاکی و آبی
خداوندا به من بخشا، تو عشقی آسمانی را
شقایق خونم کم شده لطفا
اولین چیزی که تو دنیای مجازی و وبلاگم نوشتم
این شعر بود
۴۲ ماه پیش ...
خیلی زود میگذره دوست جان . نه ؟
می خواهم آب شوم
در گستره افق ...
و اما این
تو هم خوب نقطه ضعف ما رو گیر آوردی دوست جان
...
ارادتمند