تنهائی های ما

عبور باید کرد و همنورد افقهای دور باید شد

تنهائی های ما

عبور باید کرد و همنورد افقهای دور باید شد

زیستن

هوالعزیز 

 

 

 

 

چه آرزوی محالی است زیستن با تو 

 

 

 

 

شقایقی

نظرات 1 + ارسال نظر
همسفر پنج‌شنبه 22 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 02:20 ق.ظ http://hamsafar.blogsky.com

چه آرزوی محالی است زیستن با تو

مرا همین بگذارند یک سخن با تو

.
.
.

سلام بر شقایق خاطره ها

بگذار تا بدون مقدمه همان یک سخن را که در این مدت بدنبالش بودی را با شما بگویم فقط لطفا تعجب نکنید!:

من همان (تنهاترین تنهایان) یا همان مرحوم از یاد رفته می باشم :دی

گر چه با تعطیلی وبلاگم چند سالی میشه که دیگه از یاد رفقای خوبی همچون شما رفته ام اما همیشه به یاد شما بودیم و توی این مدت دو سال هر وقت فرصتی دست می داد نوشته های زیباتون رو دنبال می کردم...

خب بهتره که بگذریم از گذر این همه زمان...

راستش پست قبلیتون من رو بر این داشت تا بیش از این شما رو در گیر خاطره های فراموش شدتون نکنم و خودم رو معرفی کنم...

بعد از مرگ تنهاترین تنهایان(روز عقد من و همسرم)، ما ناممون رو همسفر گذاشتیم و در وبلاگی به همین اسم قراره که بعد ها شروع به نوشتن کنیم البته از اونجایی که اگه خدا بخواد سال آینده قرار هست که مراسم عروسیمون بگیریم و بریم سر خونه بخت، فعلا یک پست بیشتر نداره وبلاگ همسفر، اما امیدواریم که با دعای خیر شما رفقای قدیمی هر چه زودتر بتونیم در اونجا همسفر لحظه های خوب شما بشیم، خلاصه که خوشحال میشیم اونجا هم با قدم های سبزتون شقایق رو به خونه ما بیارین به شرطی که مثل مرحوم تنهاترین تنهایان از یاد نبرینمون :دی

خب گویا حرفام به درازا کشیده شد، غرض از مزاحمت معرفی خودمون و رفع شبهه بود و بس.
و کلام آخر اینکه:
در پناه حضرت دوست همیشه دلشاد باشید و امیدوار
بدرود

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد