هوالعزیز
بی عشق تو چهار فصل بی حاصلند.
شقایقی
دیگر حرفی برای گفتن ندارم....... دیگر حرفی برای گفتن ندارمچرا که پیش از آنکه چیزی بگویم اتفاق می افتداتفاقی که دور می شوم از خودنه دیگر حرفی دارم نه دیگر چیزی برای نوشتنآپم
دوباره می زنم فریادچقدر تنهائی غمگینهچقدر سخته که میبینیتموم سهم تو اینه
میخواهم به ورای رویاها بروم !
ما که نباشیم !! چه فرق می کند ؟!؟ خورشید از غرب طلوع کند یا شرق!!!!!!!!!!
دیگر حرفی برای گفتن ندارم.......
دیگر حرفی برای گفتن ندارم
چرا که پیش از آنکه چیزی بگویم اتفاق می افتد
اتفاقی که دور می شوم از خود
نه دیگر حرفی دارم نه دیگر چیزی برای نوشتن
آپم
دوباره می زنم فریاد
چقدر تنهائی غمگینه
چقدر سخته که میبینی
تموم سهم تو اینه
میخواهم به ورای رویاها بروم !
ما که نباشیم !!
چه فرق می کند ؟!؟
خورشید
از غرب طلوع کند یا شرق!!!!!!!!!!