تنهائی های ما

عبور باید کرد و همنورد افقهای دور باید شد

تنهائی های ما

عبور باید کرد و همنورد افقهای دور باید شد

من؟؟

هوالعزیز 

 

 

 

 

همه میگن این منم 

 

 ؟؟؟؟؟

 

 

شقایقی

نظرات 5 + ارسال نظر
مامان میو یکشنبه 23 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 12:18 ب.ظ

ما که ندیدیم

حسین یکشنبه 23 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 12:34 ب.ظ http://www.akslar.com

سلام . مطالب وبلاگتون بسیار جالب بود . خوشحال میشم از سایت من هم دیدن کنین . در ضمن اگه براتون مشکلی نیست خیلی خوشحال میشم من رو با نام "برترین سایت عکس" لینک کنین

سارا پنج‌شنبه 27 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 12:12 ب.ظ http://www.zendegi-ama-marg.blogfa.com

هنگامه ی لب به لب با فروغت ...
به چه اندیشیدی ...
که دستهای داغت به سردی گرایید ...
و امروز هنگامه ی لب به لب با من ...
هنوز هم نمی دانم به چه می اندیشی !!!

فرشیدرشیدی یکشنبه 20 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 02:45 ق.ظ http://farshid1354.blogfa.com/

سلام!
منم دیوار،
اوایل فکر می کردم
فقط اساس یک بنا
هستم
من نباشم
خانه ای نیست
فهمیدم
وسیله ای برای
رساندن پیام
هم میتوانم باشم
چه یادگاری هایی
به رویم نوشته شد
بعد...
از درونم
پنجره زاده شد
همان که
آرمان همه است
زاده من است
ومن مادر او
آری...
من دیوارم
همانی که تو
نمیشناسی...

ستاره پنج‌شنبه 24 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 10:28 ق.ظ

کجایی آبجی؟ نیستی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد