هوالعزیز
قرارمان فصل انگور...
شراب که شدم بیا...
تو جام بیاور و من جان ...
********
فصل انگور است...
به قرارگاه می برم جانی پر از شراب...
اما تو...
نمی آیی....
شقایقی
معادلات خدا به هم می ریزدوقتی هر شب به خوابم می آیی
سلام دوست گلمخیلی دنبال این شعر بودمخوشحالم که تو وبلاگ تو پیداش کردمدر پناه حقموفق باشی
مرا با همان ساز قدیمیِ شکسته بنواز ...
سلام شاعر این شعر کیه لطفمیکنی پیداش کنی
معادلات خدا به هم می ریزد
وقتی هر شب به خوابم می آیی
سلام دوست گلم
خیلی دنبال این شعر بودم
خوشحالم که تو وبلاگ تو پیداش کردم
در پناه حق
موفق باشی
مرا
با همان ساز قدیمیِ شکسته
بنواز ...
سلام شاعر این شعر کیه لطفمیکنی پیداش کنی