هوالعزیز
چه دنیای عجیبیه.
کافیه در لحظه هایی که هستی بهت نظر میکنه حاظر باشی و جان و جسمت شنوای وحی باشه.
کافیه دنبال پاسخت باشی تا به ظریف ترین شکل ممکن خودنمایی کنه و خودت رو در جوابی روشن غوطه ور ببینی
کافیه دغدغه روزگارت "او" باشه تا در پنهان ترین لحظه هستی به دیدارت بیاد
کافیه دریچه های قلبت رو بسوی عشق گشوده کرده باشی تا چون پرنده ای غریب در خانه دلت خانه بسازه
کافیه از "او" ... "او" رو طلب کنی تا در همه دنیای درون و بیرون وجودت جلوه گر بشه
کافیه...
کافیه تو عاشق باشی و "او" معشوق ... کافیه هم عاشق باشی و هم معشوق
شقایقی
سلام شقایق عاشق
چه نکته ظریف و دقیق و نازنینی رو کشف کردی. من هم اعتراف می کنم که همین گونه است
دوستت داره زهرای دلم... تا بدانجاهایی که ناشناخته اند... تا بدانجاهایی که نادیده اند
قدم بر چشم شقایق نهاده ای بانو